ترجمه، چاپ و انتشار این کتاب در ایران با اجازه و حمایت شخص آقای ویلهلم توسط انتشارات شورا انجام شده است.
مــن والــدو هســتم و مي دانــم کــه
فــردا جشــن تولّــد دوســت خوبمــان
کـورن اسـت. بـه نظـر شـما چـه کاری
مي توانیــم برایــش انجــام دهیــم تــا
خوشحالــش کنیــم؟
مامـان خرسـه آهـی کشـید و گفـت: فـردا جشـن تولّـد كـورن اسـت. او دلـش مي خواهـد هدیه تولّـدش، یـک لبـاس بخـرم، آن هـم یـک لبـاس بـی نظیـر کـه تاحـاا هیچکـس
بـرای هدي
آن را نداشـته ....
ای کاش به اندازه کافی پول داشتم. والــدو گفــت: یــک لبــاس مي خواهــد کــه بــی نظیــر باشــد؟ بعــد ســرش را تــكان داد و
گفــت: فکــر خوبــی بــه ذهنــم رســیده!....