کمال بهروزکیا نویسنده، مترجم، و پژوهشگر ادبی در سال 1329 در تهران به دنیا آمد. او دانش آموخته زبان و ادبیات آلمانی از دانشگاه تهران است. بهروزکیا فعالیت ادبی خود را از سال 1366 در مطبوعات آغاز کرد. و تاکنون برای آثارش چند جایزه دریافت کرده است. از جمله جایزه یازدهمین دوره کتاب سال برای رمان تندپا و بادپا. برخی دیگر از آثار او عبارتند از پروانه ای برای تو، رقص سایه ها، قصه های جنگل، مرد کوچک، افسانه تمثیلی (پیشینه، ریخت شناسی، نمونه آثار)، وقتی حیوانات باسواد می شوند، کلوب کارآگاهان، سرزمین پدری، سه مرد در برف، قصه ها و افسانه های گریم
نیم ساعتی بود که روی تخت غلت می زدم و نمیتوانستم بخوابم. راستش بعضی شب ها خواب زده می شوم. شب هایی که خواب زده می شوم از خانه بیرون می آیم و خیابان گردی می کنم. به خصوص شب های بهاری و پاییزی که باد ملایمی می وزد و نم نم بارانی می بارد. این کار را دوست دارم. اما آن شب زمستان بود و از نیمه های شب برف می بارید. با وجود این بالاخره بلند شدم، لباسم را پوشیدم و از آپارتمان بیرون آمدم. کلید برق را زدم. ساختمان ساکت بود و فقط صدای بارش برف به گوش می رسید. از پله ها پایین رفتم. طبقۀ دوم صدایی از پارکینگ شنیدم. طبقۀ اول صدا مشخص تر شد. زمستان ها با ماشینم خیابان گردی میکنم. وارد پارکینگ که شدم،درِ یکی از انباری ها باز و لامپش روشن بود...