تحلیل محتوای کمی و کیفی کتاب های درسی در دوره ی ابتدایی

چاپ های قبلی این اثر نیز با استقبال خوب خوانندگان روبه رو شد، اکنون نوبت چاپ جدیدكتاب، همراه با تغییرات و اصلاحات لازم فرارسیده است. اقبال جامعه ی دانشگاهی و فرهنگی کشور به این کتاب می تواند به دو دلیل باشد؛ نقش کتاب های درسی در فرایند یاددهی- یادگیری و کارآیی روش تحلیل محتوا در تحقیقات مرتبط با رسانه های آموزشی.
در مورد محور اول باید توضیح داد با توسعه فناوری و ورود گستردة آن در فرایندهای یاددهی- یادگیری،برخی انتظار داشتند که کتاب های درسی محوریت خود را در کلاس درس از دست بدهد، اما آنچه اکنون مشاهده می شود برخلاف این تصور است. در همین راستا دفتر آموزش در هنگ کنگ (2009)خاطر نشان می کند که «علی رغم محبوبیت آموزش های الکترونیکی ، كتاب هاي درسي رسانه ی مهمی براي يادگيري دانش آموزان و تدريس در كلاس درس خواهند بود »، همچنان متخصصان معتقدند كه،كتاب هاي درسي يكي ازمهمترين دروندادهای نظام هاي آموزشی هستند پينگل  (2010) و در تعامل با دروندادهای ديگر نقش مهمی در فرايند ياددهی- يادگيری ايفا می كنند. كتاب درسي به عنوان منبع اصلي محتوا، برنامه درسی و ابزار اصلی تدريس، در تعيين و جهت دهی فعالیت یاددگیری دانش آموزان،توسط معلمان مورد استفاده قرار می گيرد )سيكروا (2011 ) بنابراين ورود فناوري به كلاس درس به عنوان يكی از ابزارهاي يادگيری  در كنار كتاب درسی مطرح می شود و كاهش دهنده ی نقش كتاب درسي نيست.

مشخصات ویژگی ها
نویسنده محمد نوريان
مترجم -
نوع جلد کتاب شوميز
قطع کتاب رقعی
تعداد صفحات 112
گروه سنی بزرگسال
شابک 978-600-7579-09-1
تصویرگر -
نوبت چاپ 0
موجود
قیمت :  90,000تومان
        خرید

بنابر نظر متخصصان تعلیم و تربیت، یادگیری مؤثر در تعامل بین سه عنصر اساسی این حوزه شامل معلم، برنامه درسی و دانش آموز صورت می پذیرد. از این رو آشنایی
معلمان با اهداف، رویکردها، ویژگی ها و ملاحظاتی که در تألیف کتاب های درسی وجود دارد، از اهميت ویژه ای برخوردار خواهد بود. از سویی دیگر توانایی معلمان در بررسی
محتوای کتب درسی و مقایسه آن با اهداف مورد نظر برنامه ریزان، آنان را قادر می سازد تاجهت انتخاب محتوای مناسب و سازماندهی مجدد آن برای انطباق با شرایط خاص
کوشا باشند.
انتشار کتاب حاضر با توجه به کمبود منابع در این باره، می تواند راهنمای مناسبی برای علاقه مندان ورود به این مبحث باشد و آنان را با جنبه های مختلف تحلیل محتوای کتاب های
درسی دور ه ی ابتدایی آشنا سازد.

چاپ های قبلی این اثر نیز با استقبال خوب خوانندگان روبه رو شد، اکنون نوبت چاپ جدیدكتاب، همراه با تغییرات و اصلاحات لازم فرارسیده است. اقبال جامعه ی دانشگاهی و فرهنگی کشور به این کتاب می تواند به دو دلیل باشد؛ نقش کتاب های درسی در فرایند یاددهی- یادگیری و کارآیی روش تحلیل محتوا در تحقیقات مرتبط با رسانه های آموزشی.
در مورد محور اول باید توضیح داد با توسعه فناوری و ورود گستردة آن در فرایندهای یاددهی- یادگیری،برخی انتظار داشتند که کتاب های درسی محوریت خود را در کلاس درس از دست بدهد، اما آنچه اکنون مشاهده می شود برخلاف این تصور است. در همین راستا دفتر آموزش در هنگ کنگ (2009)خاطر نشان می کند که «علی رغم محبوبیت آموزش های الکترونیکی ، كتاب هاي درسي رسانه ی مهمی براي يادگيري دانش آموزان و تدريس در كلاس درس خواهند بود »، همچنان متخصصان معتقدند كه،كتاب هاي درسي يكي ازمهمترين دروندادهای نظام هاي آموزشی هستند پينگل  (2010) و در تعامل با دروندادهای ديگر نقش مهمی در فرايند ياددهی- يادگيری ايفا می كنند. كتاب درسي به عنوان منبع اصلي محتوا، برنامه درسی و ابزار اصلی تدريس، در تعيين و جهت دهی فعالیت یاددگیری دانش آموزان،توسط معلمان مورد استفاده قرار می گيرد )سيكروا (2011 ) بنابراين ورود فناوري به كلاس درس به عنوان يكی از ابزارهاي يادگيری  در كنار كتاب درسی مطرح می شود و كاهش دهنده ی نقش كتاب درسي نيست.

;