سه روز بود که به آپارتمان جدید اسباب کشی کرده بودم. در آشپزخانه بودم که تلفن زنگ زد. گاز را خاموش کردم، پارچۀ کوچک را روی قوری گذاشتم و به اتاق رفتم، و به خیال این که کارگردان است، گفتم: «بله!» شخصی گفت: «سلام، ایرج خان هستند؟» گفتم: «اشتباه گرفتید.» و گوشی را روی تلفن گذاشتم. اما چند لحظه نگذشت تلفن دوباره زنگ زد. گوشی را برداشتم. همان صدا گفت: «شما مستأجر جدید هستید؟ من با ایرج خان، همسایه روبه رویی، کار دارم. اگر هستند صداشان کنید.»
کمال بهروزکیا نویسنده، مترجم، و پژوهشگر ادبی در سال 1329 در تهران به دنیا آمد. او دانش آموخته زبان و ادبیات آلمانی از دانشگاه تهران است. بهروزکیا فعالیت ادبی خود را از سال 1366 در مطبوعات آغاز کرد. و تاکنون برای آثارش چند جایزه دریافت کرده است. از جمله جایزه یازدهمین دوره کتاب سال برای رمان تندپا و بادپا. برخی دیگر از آثار او عبارتند از: پروانه ای برای تو ، قصه های جنگل، مرد کوچک، افسانه تمثیلی (پیشینه، ریختشناسی، نمونه آثار) ، وقتی حیوانات باسواد می شوند، کلوب کارآگاهان، سرزمین پدری، و داستان های دیگر...